تحلیل بنیادی چیست؟
اهمیت سرمایه گذاری
تحلیل بنیادی چیست؟ ابتدا سوالات دیگری را مطرح می کنیم:
- آیا شما حاضرید که دارایی و ثروت خود را به مدت ده سال بدون استفاده در مکانی ذخیره کنید؟
- آیا بعد از ده سال ارزش دارایی های شما حفظ شده است؟
در اقتصادی همچون کشور ما که دچار تورم مزمن و ادامهداری می باشد احتمالا جواب سوالات بالا نه میباشد و شما برای حفظ ارزش داراییهای خود مجبور به استفاده از ابزار سرمایهگذاری میباشید. سرمایهگذاری صحیح داراییها باعث میشود که ارزش آنها در مقابله با تورم حفظ شود.
در ده سال اخیر اقتصاد ما حدود 500 درصد تورم را تجربه کرده است. حال سوال اساسی این است که سرمایهگذاری در چه بازاری بازدهی بالاتر از 500 درصد داشته است؟!

همانطور که در نمودار بالا مشاهده می کنیم، بازارهای مختلف توانسته اند خود را در مقابل تورم حفظ کنند و حتی با بازدهی چند برابری در مقابل تورم داشته باشند. در بین بازارهای بالا بورس بیشترین بازدهی را داشته است و جذاب ترین بازار برای سرمایه گذاری بوده است.
اگر بخواهید که از ریسک سرمایهگذاری خود بکاهید بهتر است که بجای سرمایهگذاری در یکی از بازارهای بالا در سبدی متنوع از بازارهای مختلف سرمایهگذاری کنید.
سرمایه گذاری در بورس
اگر بازار بورس را برای سرمایهگذاری انتخاب کنید احتمالا مهمترین دغدغه شما پیدا کردن سهام مناسب برای سرمایهگذاری میباشد. برای یافتن سهام مناسب شما میتوانید از ابزارهای گوناگونی استفاده کنید.
در بازار بورس دو ابزار اصلی انتخاب سهام، تحلیل بنیادی و تکنیکال است.
تعریف و مقایسه تحلیل بنیادی و تکنیکال
دو ابزار اصلی خرید سهام در بازار بورس تحلیل تکنیکال و بنیادی میباشد. در تحیل تکنیکال ما با بررسی روند قیمتها و حجمهای خرید و فروش گذشته به پیشبینی قیمتها در آینده می پردازیم اما اگر بهدنبال پیداکردن ارزش ذاتی یک سهم میباشید احتمالا بهترین ابزاری که میتوانید پیدا کنید تحلیل بنیادی میباشد چون هدف اصلی تحلیل بنیادی پیداکردن ارزش واقعی و ذاتی سهام میباشد.
شاید بتوان گفت یکی از سیاستهای مناسب معامله در بازار بورس انتخاب سهم با استفاده از تحلیل بنیادی و پیدا کردن زمان مناسب ورود و خروج به سهم، با استفاده از تحلیل تکنیکال میباشد.
فرض اصلی تحلیل بنیادی
اما چرا در تحلیل بنیادی فرض بر این است که قیمتی که ما روی تابلو سهام میبینیم، قیمت واقعی سهم نیست؟
چون رسیدن قیمت سهام به مقدار ذاتیاش نیازمند انتشار سریع اخبار سهم، سرعت بالای بازار در درک این اخبار، عمق بالای بازار، نداشتن دامنه نوسان و… میباشد که در واقعیت به سختی میتوان به همچین حالتی رسید.
حال که هدف تحلیل بنیادی را درک کردیم باید چارچوب کارکرد آن را درک کنیم.
چارچوب و رویکرد تحلیل بنیادی

برای شروع تحلیل ابتدا شرایط کلان اقتصادی خارجی و داخلی را بررسی میکنیم سپس به تحلیل صنعتی که شرکت مورد نظر در آن فعال است میپردازیم (به طور مثال صنعت دارویی برای سهم داوه). در قدم بعدی ما باید به تحلیل عوامل بنیادی شرکت بپردازیم (رویکرد بالا به پایین).
البته تمام مراحل بالا را میتوان به صورت برعکس هم اجرا کرد (تحلیل پایین به بالا) که برای کسانی که در ابتدای یادگیری تحلیل بنیادی هستند توصیه میشود.
بطور مثال در یک رویکرد بالا به پایین برای بررسی سهم فولاد میتوانیم شرایط عرضه و تقاضا و قیمت جهانی شمش فولاد و تاثیر آن بر تولید داخل را بررسی کنیم.
در قدم بعدی به بررسی صنعت فلزات و فولاد در کشور بپردازیم و مزایا،معایب،چشم انداز،رقابتی بودن و…را در این صنعت مورد بررسی قرار دهیم.
در قدم بعدی به تحلیل خود شرکت فولاد مبارکه میپردازیم و عوامل کمی و کیفی بنیادی شرکت را بررسی میکنیم.
تحلیل شرایط کلان اقتصاد و بازار در تحلیل بنیادی
ارتباط قوی بین بورس و اقتصاد چه در سطح کشوری و چه در سطح جهانی وجود دارد.
همین موضوع باعث میشود که عوامل کلانی که بر اقتصاد تاثیر میگذارند بر بازار بورس هم تاثیرگذار باشند. هم چنین عوامل زیادی بر بازارهای داخلی و خارجی تاثیر میگذارند که به صورت مستقیم بر بورس تاثیر میگذارند.
اگر بخواهیم عوامل اقتصاد کلانی که بر بازار بورس تهران تاثیرگذار هستند را نام ببریم، میتوانیم موارد زیر را بازگو کنیم:
نرخ ارز
شاخص بورس تهران به طور معمول رابطه مستقیمی با نرخ ارز مخصوصاً نرخ دلار نشان داده است.
معمولاً هر موقع که نرخ دلار افزایش یافته است، شاخص کل نیز به تبع تأثیر تورمی افزایش نرخ دلار و افزایش فروش ریالی شرکتها، خصوصاً شرکتهاس صادراتمحور هم افزایش داشته است.
با افزایش قیمت دلار ابتدا صنایع صادرات محور و سپس صنایع مبتنی بر خدمات و سپس بقیه صنایع رشد میکنند.
پس اگر به عنوان یک تحلیلگر بایستی بتوانید تأثیر نرخ ارز را بر صنایع مختلف شناسایی و تحلیل کنید.
قیمت نفت
به طور کلی بورس تهران رابطه مستقیمی با قیمت نفت دارد و زمانی که درآمد حاصل از فروش نفت بیشتر میشود، دولت حمایت خود را از صنایع بیشتر میکند و باعث رشد آنها میشود.
البته در اقتصاد کلان موضوعی به نام بیماری هلندی وجود دارد که عکس نتیجه قبل را در طولانی مدت پیش بینی میکند ولی توضیح آن در سایر مقالهها ارائه خواهد شد.
نرخ بهره بانکی
به طور معمول رابطه نرخ بهره بانکی و شاخص بورس تهران معکوس میباشد.
زیرا وقتی که نرخ بهره بانکی افزایش پیدا میکند، هم پول از بازارهای موازی مثل بورس به سمت بانک روانه میشود و هم هزینه تأمین مالی شرکتها افزایش مییابد و سودسازی آنها کاهش مییابد و در نتیجه اقبال به بازار سرمایه هم کاهش پیدا میکند.
بودجه و جهت گیری دولت
بررسی بودجه و مشخصکردن اهداف دولت برای سال آینده میتواند کمک بسیار زیادی برای تحلیل بورس باشد. چون بودجه جهتگیری دولت را در سال آینده نشان میدهد و شما میتوانید تحلیل کنید که جریان نقدینگی به سوی کدام یک از بازارها میباشد. به طور مثال در بودجه سال 99 فروش اموال و صنایع دولتی رشد چشمگیری داشته است که تفسیر این موضوع احتمالا این است که شرکتهای زیادی سال آینده در بورس عرضه اولیه میشوند و یا مقدار سهام شناورشان افزایش پیدا میکند.
تحلیل صنعت در تحلیل بنیادی
سوالات ابتدایی در تحلیل صنعت
چه صنعتی را برای سرمایهگذاری باید انتخاب کنیم؟ حال اگر صنعتی را برای سرمایهگذاری انتخاب کردیم، چه عواملی را باید در این صنعت مورد بررسی قرار بدهیم؟ عوامل تاثیرگذار بر صنعت مورد نظر چیست؟ شرایط کلان اقتصادی چه تاثیری بر صنعت مورد نظر دارند؟ چشماندازهای صنعت در کوتاهمدت و بلندمدت چیست؟
هنگام تحلیل بنیادی صنعت، سوالات فوق احتمالاً مهمترین سوالاتی است که با آن مواجه میشوید. پاسخ به این سوالات باعث میشود که نمای کلی از صنعت مورد نظر به دست آورید و تحلیل درستی از شرایط آن صنعت داشته باشید.
عوامل کوتاه و بلند مدت در تحلیل صنایع
برای انتخاب یک صنعت باید عوامل کوتاهمدتی مثل سودآوری صنعت نسبت به سایر صنایع، P/E صنعت نسبت به سایر صنایع در بورس، تاثیر نرخ بهره و نرخ ارز و… و عوامل بلندمدتی مثل استعداد صنایع و ارتباط با بخش های نوین اقتصاد و … مورد بررسی قرار بگیرد.
بررسی عملکرد گذشته صنایع
در قدم بعدی باید عملکرد گذشته صنعت و شرایط رقابتی موجود درون صنعت مورد نظر را مورد بررسی قراردهیم.
به طور مثال در دو دهه اخیر به دلیل رشد بیسابقه ساخت مسکن، فروش سیمان بسیار بالا رفت و صنعت سیمان رشد بالایی داشت.
اما آیا در دهه جاری و آینده نیز مسکن با همین شیب رشد خواهد کرد؟ مطالعه سوابق گذشته صنایع میتواند در تحلیلهای آتی مفید باشد.
حال برای بررسی شرایط رقابتی درون صنعت سیمان باید شرکتهای سیمانی موجود در بازار را نسبت به هم مقایسه کنیم.
شرایط ادواری و تحلیل صنایع
نکته دیگر در تحلیل صنعت این است که شرایط ادواری اقتصاد را مورد بررسی قرار دهیم.
زمانی که اقتصاد در دوران رکود به سر میبرد سرمایهگذاران بدنبال شرکتهای در حال رشد مثل صنایع دارویی و فناوری میباشند چون انتظار دارند که سود بیشتری از این صنایع کسب کنند.
در دوران رونق معمولا خرید کالاهای با دوام مثل خودرو و لوازم خانه افزایش پیدا میکند، در نتیجه صنایع مربوطه رشد بیشتری را تجربه خواهند کرد.
تحلیل شرکت
با تحلیل اقتصاد و بازار زمان مناسب برای سرمایهگذاری و با تحلیل صنایع، صنعتی با چشم انداز روشن را جهت سرمایهگذاری انتخاب کردیم.
حال وقت آن است که با تحلیل شرکتهای درون صنعت به یافتن شرکتهای با بنیاد قوی و افق سودسازی بلندمدت بپردازیم.
برای تحلیل بنیادی شرکت باید دو دسته عوامل کمی و کیفی شرکت را بررسی کنیم.

عوامل کیفی تحلیل بنیادی
برای عوامل کیفی تحلیل شرکت میتوان موارد زیر را نام برد:
مدل تجاری و نوع کسب و کار شرکت
فعالیت اصلی شرکت چیست؟ آیا سود آوری شرکت حاصل از فعالیت اصلی شرکت میباشد؟ آیا شرکت جز پیشروهای صنعت خود است؟
رقابت پذیری
مزیت های رقابتی شرکت چیست؟ توانایی شرکت برای رقابت در بازار نسبت به رقبا تا چه اندازه است؟
سهم بازاری شرکت چه اندازه میباشد؟
مدیریت
یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر شرکت، مدیریت و کیفیت اجرایی آن میباشد.
سابقه مدیریت و اعضا هیئت مدیره شرکت چیست؟ عملکرد گذشته آنها چیست؟ خط و مشی آنها در مدیریت چگونه است؟
ترکیب سهام و سهامداران
چه میزان سهام شرکت به صورت شناور میباشد؟
حقوقیهای سهم شرکت کدامند؟
تاریخچه خرید و فروش حقوقیها به چه صورت است؟
ترکیب هیئتمدیره چیست؟
آیا تصمیمات قبلی هیئتمدیره به نفع سهامداران عمده بوده است یا سهامداران خرد؟
نقدشوندگی
نقدشوندگی در یک تعریف بسیار ساده به معنای سرعت فروش سهم و تبدیل سریع آن به وجه نقد است.
باید بررسی کنیم که نقدشوندگی سهم به چه میزان است چون نقدشوندگی هرچه بیشتر باشد ریسک سهام پایینتر است.
سهمهای بزرگ بازار که حجم معاملات بالایی را در بر دارند، اغلب نقدشوندگی بالایی دارند.
ثبات سودآوری
عملکرد گذشته شرکت در سودآوری ثبات کافی را داشته است؟ آیا در تلاطمهای بازار شرکت توانایی مدیریتی کافی برای حفظ روند سودسازی را داشته است؟
بافت تامین مالی شرکت
منابع مالی شرکت چیست؟ این منابع از چه طرقی تأمین شدهاند؟ هزینه تامین سرمایه برای شرکت چقدر است؟
عوامل کیفی دیگر مانند رقبای خارجی،عمر و میزان استهلاک ماشینآلات و…
عوامل کمی تحلیل بنیادی
برای عوامل کمی تحیل بنیادی میتوان موارد زیر را نام برد:
درآمد هر سهم (EPS)
از آن جایی که هدف شرکت به حداکثر رسانیدن ثروت سهامداران میباشد، هرچه مقدار EPS و همچنین نسبتهای سودآوری شرکت بالاتر باشد، شرکت به هدف خود نزدیکتر شده است.
نسبت سود تقسیمی هر سهم (DPS)
در شرایط یکسان در مقایسه بین دو شرکت، آن شرکتی که نسبت سود تقسیمی بالاتری دارد از موقعیت بهتری برخوردار است. نکتهای که در مورد این نسبت باید مدنظر قرارگیرد این است که باید روند این نسبت را برای چند سال یک شرکت در نظر گرفت نه یک دوره کوتاه مدت.
نسبت P/E سهام
در شرایط یکسان شرکت با نسبت P/E کمتر در آینده امکان رشد قیمتی بیشتری دارد.
نکته مهمی که در مورد این نسبت باید مورد توجه قرارگیرد این است که شرکتهایی که با این نسبت مقایسه میشوند باید در یک صنعت باشند.
یعنی یک شرکت دارویی با یک شرکت دارویی و یک شرکت سیمانی با سیمانی دیگر مقایسه میشود.
اگر نسبت P/E شرکتی نسبت به میانگین نسبت P/E صنعتی که در آن فعالیت دارد کمتر باشد، بیانگر این است که بازار در آینده انتظار رشد زیادی از این شرکت دارد.
نکته دیگر این که P/E تحلیلی بایستی همواره آینده نگر بوده و بر اساس تخمین وضعیت و سودآوری شرکت در آینده محاسبه شود.
ارزش ویژه سهم
در شرایطی که ارزش ویژه سهام بیشتر از قیمت و ارزش تابلو باشد، نشاندهنده شرایطی است که سهم از موقعیت مطلوبتری برخوردار است.
نسبت جاری
این نسبت توانایی شرکت را برای بازپرداخت بدهیها نشان میدهد. با مقایسه نسبت جاری شرکت و صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند،میتوانیم به ارزیابی شرکت در بازپرداخت بدهیها بپردازیم.
نسبت وجه نقد
هر چه این نسبت بیشتر باشد به معنای این است که شرکت نقدینگی بالاتری در اختیار دارد و هزینه تامین مالی کمتری دارد. بالاتر بودن این نسبت باعث میشود که شرکت به آسانی بدهیهای خود را پرداخت کند و برنامههای آتی خود را اجرا کند. البته وجه نقد بیش از اندازه نیز برای یک شرکت مناسب نبوده و مدیریت وجه نقد بایستی به درستی انجام شود.
علاوه بر نسبتهای ذکر شده نسبتهایی مانند نسبت تسهیلات به سرمایه، گردش دارایی، پوشش بهره و… نیز در تحلیل بنیادی موثر هستند که در مقالهای دیگر به معرفی و تحلیل کامل این نسبت های مالی میپردازیم.
انواع حاشیه سود
هرچه حاشیه سود شرکت (ناخالص، عملیاتی، خالص) شرکت بیشتر باشد بیانگر این است شرکت توانایی بالاتری در پوشش هزینههای مختلف خود دارد.
صورت های مالی
صورت مالی بسیار مهم و کاربردی که در تحلیلهای بنیادی کاربرد دارند:

آشنایی با کاربرد هر کدام از صورتهای مالی در تحلیل بنیادی بسیار مفید خواهد بود که توضیح کامل آن خارج از حوصله این مقاله می باشد.
چشم انداز و سود سازی آینده شرکت در تحلیل بنیادی
بررسی چشم اندازهای آینده شرکت و بررسی پتانسیل شرکت برای رشد و افزایش سودآوری آتی شرکت میتواند برای تحلیل بنیادی خصوصا در بلندمدت مفید باشد.
منابع مورد نیاز تحلیل بنیادی
تارنمای “سامانه جامع اطلاع رسانی ناشران” یا “کدال” به آدرس www.codal.ir حاوی اطلاعاتی همچون صورت های مالی شرکت ها یکی از منابع می باشد. منبع مهم دیگر تابلو هر سهم می باشد که در تارنامه “شرکت مدیریت فناوری بورس تهران” به آدرس www.tsetmc.com موجود می باشد. آدرس تارنمای هر شرکت نیز منبع دیگری می باشد.
یکی دیگر از منابع، گزارش فعالیت هیئت مدیره است که قبل از مجمع عمومی منتشر میشود. در این گزارش چشم اندازهای آتی شرکت به همراه اطلاعات مفیدی از شرکت موجود میباشد.